جمعه، اسفند ۹

Friedensdemo in Wien!!!







Und endlich Alles Walzer....


دوشنبه، اسفند ۵


حالا که جناب جرج بوش پسرچند وقتي است که مردم دنيا رو سر کار گذاشته و ملت بايد به هر سازي که جناب ايشان را خوش مياد برقصند شما هم ميتونيد به اينجا يک سري بزنيد و يه کم قر به کمر پرزيدنت بوش بياوريد...

کامپيوتر نداشتن و وبلاگ آپ ديت کردن دوتا موضوعيه که اصلآ باهم جور در نمياد اينه که شديدآ در فکر خريد کامپيوترم...

جمعه، اسفند ۲




سلام...
خبر اول اينکه بسلامتي من از سفر قندهار برگشتم و بقيهء تعطيلات زمستاني را در وين فعلآ پائيزي سپري ميکنم...
خبر دوم اينکه بالاخره جناب نخست وزير محترم دولت فخيمه اطريش بعد از دو ماه سر کار گذاشتن ملت شهيد پرور اطريش(منظور شهيدان جنگ حهاني دوم است) ديروز عصر با کلي ناز و ادا تصميم خودش را مبني بر ائتلاف دوباره با حزب منفور فدرال اطريش اعلام کرد...اين مساله در نهايت به ضرر خارجيان٫دانشجويان ونيز اقشار کم درآمد در اطريش خواهد شد ...اين دو حزب که در طي سه سال گذشته با تشکيل دولت ائتلافي حکومت را بدست داشته اند سياستهايي را به ضرر گروههاي يادشده اعمال کرده و در نهايت موجب انزواي اطريش در ميان کشورهاي اروپايي را فراهم آوردند...

دوشنبه، بهمن ۲۸

عشق من...
اينجا روزهايي هست که احساس ميکنم تنها ترين آدم روي زمينم٫ شبايي هست که هر لحظه اش سالي ميگذرد...
وقتايي هست که هر لحظه اش دلم براي ديدنت نگاه مهربونت٫براي شنيدن صداي گرمت٫براي گرفتن دستاي محکمت ضعف ميره...
روزايي هست که تحمل ديدن هيح زوج جووني روندارم که دست در دست هم از عشقشون٫با هم بودنشون لذت ميبرند...در حاليکه عشق من هزاران کيلومتر از من دوره...دستاي مهربونش از دستام دوره و آغوش گرمش اينقدر دوره که هرقدر هم اشک بريزم نميتونه منو آروم کنه...
عزيزترينم...
بعضي اوقات با وحشت تمام به تمام دقايقي فکر ميکنم که از هم دوريم٫تمام بوسه هايي که ردوبدل نکرده ايم٫حتي تمام دعواهايي که وقتي برايشان نبوده...تمام آشتي هايي که فقط از پشت تلفن بوده٫تمام راز ونيازهايي که توي قلبمان حبس شده ٫تمام دردودلهايي که باهم نکرده ايم قلبم را ميلرزونه....
مهربونترينم...
گاهي اوقات به تمام لحظات تلخ و شيريني ميانديشم که در کنار هم تجربه شان نکرده ايم٫تمام ميهمانيهايي که باهم نرفته ايم...تمام تولدهايي که در کنار هم جشن نگرفته ايم وتمام ولنتين هايي که باهم نبوده ايم...
همهءغم من از دست دادن تمام لحظات و دقايقي است که از تو بهترينم دورم...تمام لبخندهايت که نميبينم...تمام نگاههايت که به چشمانم دوخته نميشود و تمام حرفهايت که در گوشهايم زمزمه نميشود...
اما اميد من به تمام لحظاتي است که با تو خواهم داشت...تمام نگاههايت که به نگاهم دوخته خواهد شد و تمام والنتين هايي که تا ابد با هم و در کنار هم جشن خواهيم گرفت...
فرشاد من ولنتين بتو مهربانترينم مبارک...