یکشنبه، مرداد ۳۰

رای اعتماد!

رای اعتماد!

آقا رادیو مجلس رو دارین؟

دوشنبه، مرداد ۲۴

بسیار سفر باید...


Nordrhein-Westfalen




اهالی استان شهید پرور نوردراین وستفالن و حومه, مهمون نمیخواین؟

جمعه، مرداد ۲۱

مازوخیسم تربیتی

مازوخیسم تربیتی

هر چند وقت یکبار تصمیم میگیرم یک کاری رو که به شدت ازش بدم میاد رو انجام بدم تا یکم مثلآ خودمو تربیت کنم!!!! در راستای این منطق مازوخیستی امروز بعد از ظهر رو به خونه تکونی,کاری که در تاپ تن کارهای نفرت انگیز قرارداره اختصاص دادم و الان اتاق به شکل وحشت انگیزی بهم ریخته است و البته درجهء مازوخیسم خون من هم اینقدر بالاست که تا همین امشب تمومش نکنم ول کن نیستم...
یک عادت عجیب غریب دیگه ام هم اینه که موقع گوش انجام کارها باید موزیک توی گوشم باشه و البته برای هرکاری هم موزیک مخصوصی دارم...موقع مقاله نوشتن و درس خوندن آهنگهای کلاسیک و آروم...موقع ورزش آهنگهای هیپ هاپ و رگی...موقع آشپزی و جمع و جور کردن و خونه تکونی آهنگهای جواد ایرانی....
حالا قیافهء همخونه ایهای منو مجسم کنید که تا دیروز صدای چهار فصل ویوالدی و والس یوهان اشتراوس رو از اتاق من میشنیدند و امروز از ظهر صدای رضا صادقی و افشین و کامران و هومن و... را تحمل میکنند!!!
پ.ن یک: فکر میکنم موقع خونه تکونی و مسافرت بیشتر از هر موقع دیگه ای آدم میتونه ببینه که پولش رو معمولآ خرج چه چیزهایی میکنه و توی خونه چه وسایلی بیشتر از همه جا میگیرند...در مورد من اتاقم بطور تقریبآ مساوی بین کتابها و جزوه هام و کفش و لباس و البته کیفهام تقسیم شده...در مرحلهء بعدی هم وسایل تزئینی و کارت و گل خشک و شمع های محبوبم قرار دارند...

پ.ن دو: موافقم شدید...

چهارشنبه، مرداد ۱۲

دغدغه های تابستانی

دغدغه های تابستانی

و سوالی که در این زمان اذهان بشریت رو به خودش مشغول کرده این است که:
این R.A.B دیگه کیه؟

پ.ن یک: هری پاترخونهای خوش سلیقه میدونن من چی میگم!

پ.ن دو: اگر مثل من اصل رمان رو خوندین و از حالا برای خواندن کتاب بعدی روزشماری میکنید میتونید برای وقت کشی سری به اینجا بزنید و ترجمهء دست و پا شکستهء فارسیشو دانلود کنید...یا اینکه عضو اینجا بشید و خودتون متن رو به سلیقهء خودتون ترجمه کنید...

پ.ن سه : یک خبر دیگه هم اینکه فیلم هری پاتر و جام آتش که بنظر من کتابش بهترین کتاب این مجموعه است نوامبر اکران میشه...

سه‌شنبه، مرداد ۱۱

درد

درد

سردرد که میاد همهء پنجره ها رو میبندم...پرده هارو کیپ میکنم و سرم رو بین دوتا بالش فشار میدم...درد که توی شقیقه هام میپیچه از لای چشمهای نیمه بازم به تیغه های قیچی که روی زمین کنار تختم افتاده نگاه میکنم و با خودم میگم یک حملهء دیگه و من همهء موهامو از بیخ میبرم!!!

بايگانی وبلاگ