جمعه، تیر ۹

توصیه های ارکاتی

توصیه های ارکاتی


یه موقع میخواستم یه دونه پست بنویسم دربارهء انواع کسانی که باید آدم توی مسنجرش داشته باشه...یعنی غیر از دوست و آشناها باید دستکم یک نفر توی مسنجر داشته باشید (ترجیحآ از ایران) که جدید ترین جوکها رو براتون آفلاین بذاره...به این ترتیب حتی توی مزخرف ترین روزها هم به محض اینکه مسنجرتون رو باز میکنید با دیدن چند تا جوک دست اول نیشتون تا بناگوش باز میشه و البته فایده دیگرش اینه که توی جمع دوستان ایرانیتون همیشه جوک جدید و آکبند دارین...توی لیست مسنجر باید یه نفر رو هم داشته باشید که براتون مرتب لینک های جالب بفرسته از تصاویر خنده دار گرفته تا بازیهای آنلاین برای استراحت بین درسی...بقیه اش هم بنا به ذائقه تان متفاوت است بعضی ها لینک خبرهای روز رو میپسندند که در این صورت باید یه دوست خبرنگار و یا خبر دوست اد کنند...اونهایی هم که اشعار عاشقانه و عارفانه دوست دارند باید وبلاگ یک جوان فیلسوف و عارف را نشان کنند و دو سه باری برایش کامنت های شاعرانه بگذارند بعدش خود طرف شما را اد میکند و دیگر نانتان بابت شعرهای سوزناک عاشقانه و قطعات عارفانه در روغن است!
راستش را بخواهید همهء اینها را گفتم که به اینجا برسم که همین ترتیبات در ارکات هم لازم است...یعنی اسکرپ گذاران شاعر و عارف و... از اوجب واجبات است اونهم برای اینکه تعداد اسکرپها بعد از تعداد دوستان یکی از مهمترین نشانه های باحالی و آدم حسابی بودن و بچه معروف بودن شماست ...نکتهء دیگری که در مطالعات ارکاتی ام در این چند وقته بهش پی برده ام از مد افتادن عکسهای دوبی و شمشک و رواج تستیمونال ها و پیامهای عاشقانه ای است که دخترها برای دخترها و پسرها برای پسرها مینویسند: مثلآ دخترهاعکس دوستان دخترشان را میگذارند در پروفایلشان با زیر نویس man va eshghaaam! و یا My lovely nini pishi mooshi goochi friend و الی آخر ( داشتم دنبال مثال هایی برای این مطلب میگشتم که متوجه شدم مد جدیدتری هم وارد صحنهء ارکات شده و آنهم اینکه ملت عکسهای مکش مرگ مایی می اندازند با آقا پسری با تیریپ لاو و اینها و پائین عکس مرقوم میفرمایند !Me and my handsome bro)
خدائیش این ارکات خودش یک منبع لایزال تحقیقات علوم اجتماعی و روانشناسی در احوال ما ملت است!

مسابقهء آخر هفته!

بنظر شما این مطالب مربوط به چه گروه, سازمان و یا ارگانی است؟خودی\غیر خودی\سلطنت طلب \ حزب اللهی؟

0 اگر چه شايد هيچ يك از كشورهاى مربوط به زيرسيستم‏هاى‏ خليج فارس، خاورميانه، آسياى شمال غربى و شبه قاره، امتيازهاى ويژه ايران در منطقه ر ندارند اما حقيقت تلخ آن است كه توانايى تأثير گذارى ايران در منطقه، حتى به اندازه‏ كشورهايى چون مصر، عربستان، تركيه، اسرائيل غاصب و پاكستان نبوده است!

0 گر چه جمهورى اسلامى ايران، از يك طرف پيوسته شعار رهبرى جهان اسلام را سر داده و هزينه‏هاى چنين شعارهايى را نيز مى‏پردازد و از طرف ديگر در سال‏هاى اخير همواره‏ سياست‏هاى نرم افزارانه ايران در لواى تنش‏زدايى و گفتگوى تمدنها و ائتلاف براى صلح در دستور كار بوده است، اما متأسفانه نتوانسته است امتيازات چندانى را در سياست‏هاى‏ خارجى خود كسب كند; بگونه‏اى كه نه تنها براى تحقق شعارهاى خود قدرت لازم و كافى‏ نداشته، بلكه نتوانسته است شعارهاى خود را از مرزهاى جنوب لبنان‏28 و بخشى از فلسطين‏ فراتر ببرد.

چهارشنبه، تیر ۷

پروژهء کارت هوشمند بنزین /ماجرای قیر و قیف و مسئولی که نیامد

پروژهء کارت هوشمند بنزین /ماجرای قیر و قیف و مسئولی که نیامد

شرق: آقاى نعمت زاده، خاطرم هست چند ماه پيش در همين مكانى كه الان حضور داريم جنابعالى با قطعيت از آماده شدن كارت هوشمند تا شهريورماه خبر داديد. اين پروژه به كجا رسيده است. بعد از چند بار تاخير چرا ممكن است باز هم آماده نشود؟ اين طور كه شما صحبت كرديد ظاهراً كارت هوشمند به موقع آماده نمى شود. چرا؟
برنامه مان اين است كه كارت هوشمند برسد. تعهد پيمانكار هم اين است كه كار را انجام دهد. منتها بحث كارت هوشمند برخلاف آنچه در ابتدا ذكر مى شد كار بسيار مشكلى است. اولاً زيرساخت هاى مخابراتى و فنى اش را لازم دارد. ما هنوز در خيلى از نقاط كشور شبكه مخابراتى قوى نداريم و مجبوريم چه به صورت مستقيم و چه به صورت غير مستقيم از طريق شركت مخابرات اين زيرساخت ها را به وجود بياوريم. وقتى كارت هوشمند فعال شود مى بايست تمام جايگاه هاى توزيع سوخت كشور به اين سيستم مجهز شده باشند، چه در داخل شهر باشند و چه در خارج شهر، تا هم بتوانند به صورت offline و هم به صورت online با شبكه مركزى مرتبط شود. بنابراين اين طرح به تنهايى يك زير ساخت قوى مخابراتى مى خواهد كه در شرف اجراى اين شبكه هستيم.
بعد از اين همه مدت يعنى چه در شرف اجرا؟
يعنى شركت هاى مخابرات دارند اين كار را انجام مى دهند. پيمانكار هم تعهد خودش را اجرا مى كند. براى اطلاع تان عرض كنم كه براى اجراى اين طرح در مناطقى كه سيستم مخابراتى قوى ندارد حدود ۶۰۰ فرستنده و گيرنده اينترنتى لازم داريم. تهيه و نصب همين اقلام كلى زمان مى برد.
يعنى هنوز اين اقلام تهيه هم نشده است؟
تهيه شده ولى نصب و اجرا مى خواهد. ببينيد برخى از جايگاه هاى توزيع سوخت در كشور حتى يك خط تلفن هم ندارد. براى اين مناطق بايد ايستگاه هاى مخابراتى خاصى ايجاد كنيم. شركت مخابرات قول داده است كه اين كار را انجام دهد. بنده يقين دارم اين بخش از كار ان شاءالله اجرا مى شود.
•در خود جايگاه ها چه كار كرده ايد. بعضاً تلمبه هاى جايگاه ها با هم متفاوت است. آيا مشكلى براى اتصال همه آنها به شبكه كارت هوشمند نخواهيد داشت؟
در جايگاه هايمان شايد بيش از ۳۰ نوع تلمبه بنزين داريم. براى اينكه سيستم كارت هوشمند بتواند با همه اين تلمبه ها كار كند مى بايست تغييرات زيادى در آنها ايجاد مى كرديم. خوشبختانه با سازندگان تلمبه ها صحبت كرده ايم و آنها نيز به شكل آزمايشى اين تغييرات را اجرا كرده اند و اشكالاتش طرح شده و در حال توليد انبوه هستند. كارت ها و پورت هاى الكترونيكى داخل تلمبه ها تعويض شده اند و كارت هاى خاصى برايشان طراحى شده است. مى توانم بگويم در حقيقت بخش سنگينى از كار را پشت سر گذاشته ايم. ولى تا كل شبكه سراسرى كارت هوشمند با هم كار نكند ما نمى توانيم مطمئن باشيم. شما همين شبكه تلفن همراه را ملاحظه كنيد. پس از ۱۵ ، ۱۶ سال هنوز نواقصى دارد...

جمعه، تیر ۲

تارکان در وین

تارکان در وین




تابستان مساوی است با جشن فضای باز از باربکیو پارتی های خانوادگی و دوستانه گرفته تاسینمای فضای باز واجرای تئاترهای کلاسیک... بزرگترین فستیوالهای موسیقی فضای باز در همان هفته های آغازین تابستان شروع میشوند...
یکی از محبوبترین تفریحات جوانان این دیار شرکت در فستیوالهای آخر هفته ای است که غالبآ در خارج شهر و در دل طبیعت برگزار میشود...وسایل کمپینگ از ضروریات شرکت در این فستیوال ها است...سه روز زندگی در دل طبیعت...سه روز و سه شب جشن و تفریح و...

یکی از مشهورترین فستیوالهای موسیقی که بزرگترین کنسرت فضای باز دنیا هم هست "Donau Insel Ferst"است که از امروز به مدت سه روز و برای بیست و سومین سال متوالی در وین و در ساحل دانوب آبی برگزار میشود...
ساحل دانوب در طی این شبها پذیرای بیش از دوهزار هنرمند در زمینه های موسیقی, تئاتر و... است که روی بیست و دو سن به اجرای برنامه میپردازند: جاز, راک, پاپ و فوکلور موزیک...

Staggers,Revolverheld,Reamonn, Silbermond از جمله گروههای معروف شرکت کننده است هستند برای ماهایی که دوران نوجوانیمون رو با شوهای ماهوارهء ترک گذروندیم احتمالآ معروفترین خوانندهء شرکت کننده در این فستیوال تارکان است که فرداشب روی سن وین انرژی خواهد بود!

فوتبال دوستان عزیز هم میتوانند ازطریق پرده های نمایش عریض نسب شده در قسمتهای مختلف منطقهء فستیوال بازیها را دنبال کنند :)

تابستان

تابستان




یکی از سرگرمیهای شب بیداری های تابستان حشراتی هستند که شیفته وار دورو بر چراغ مطالعه میچرخند و هراز گاهی به لامپ داغ چراغ برخورد میکنند و جیییییییز صدا میکنند :)

چهارشنبه، خرداد ۳۱

بوش به خانه ات برگرد

بوش به خانه ات برگرد





ساعت نه و بیست و یک دقیقه دیشب به وقت وین Air Force One هواپیمای ریاست جمهوری آمریکا در فضای به شدت امنیتی فرودگاه وین به زمین نشست.
بوش به عنوان نخستین رئیس جمهور آمریکا پس از بیست و هفت سال به مناسبت اجلاس سالیانهء آمریکا و اروپا از وین پایتخت اتریش دیدار میکند.
حضور جرج بوش در وین موجب عکس العملهای متفاوتی میان دولت اتریش و شهروندان آن شده است.
مقدمات امنیتی و حفاظتی دولت به مناسبت حضور جرج بوش از ماهها قبل آغاز شده است.
ساعتی پیش از فرود هواپیمای حامل جرج بوش همهء پروازهای فرودگاه وین بحالت توقف درآمد و این حالت تا دقایقی پس از خروج کاروان همراه رئیس جمهور از فرودگاه ادامه داشت. علاوه براین پرواز هواپیماهای شخصی و یا تفریحی در تمامی مدت اقامت بیست و یک ساعتهء بوش در وین تا مسافت هشتاد کیلومتری شهر قدغن میباشد.
عبور و مرور در تمامی مسیر فرودگاه تا هتل محل اقامت جرج بوش در مدت عبور بوش و کاروان یکصد متری محافظینش ممنوع میباشد.
ممنوعیت عبور و مرور همچنین در مورد خیابانها و مناطق نزدیک به هتل محل اقامت بوش و نیز محل برگزاری اجلاس در مرکز شهر وین اجرا میشود.
دوهزار نیروی امنیتی پلیس در مدت اقامت رئیس جمهور آمریکا در آماده باش کامل هستند. هفت جت جنگنده نیز به حفاظت از آسمان شهر میپردازند.
هزینهء اقامت یک روزه جرج بوش بالغ بر یک میلیون یورو برآورد میشود.

اما مقامات دولتی و پلیس تنها کسانی نبودند که از ماهها قبل در حال آماده سازی برای حضور رئیس جمهور آمریکا بوده اند. گروههای آنتی بوش و بویژه طرفداران گروههای چپ گرا ماهها است که مشغول برنامه ریزی برای راهپیمایی ها و تظاهرات در مخالفت با حضور جرج بوش هستند.
در دومین روز حضور بوش در وین تظاهرات اعتراض آمیزی تدارک دیده شده است در
که مخالفت با سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و نیز حضور آمریکا در عراق و افغانستان از مهمترین شعارهای مطرح شدهء آن است. نمایندگان یکی از گروهها قصد دارند پرچم آمریکا را در به نشانهء اعتراض به حکومت این کشور آتش بزنند.
گزارش اخیر سازمان عفو بین الملل از گوانتانامو و شکایت این سازمان از بوش بخاطر نقض آشکار حقوق بشر نیز یکی از موضوعات مطرح شده در این اعتراضات است.
شعارهای "بوش را متوقف کنید" و "بوش به خانه ات برگرد" همه جا روی برچسبها و پرچمها و پلاکاردها وحتی روی شیروانی منازل و پنجره ها دیده میشود.

اما نه تنها گروههای سیاسی که حتی مردم عادی هم از حضور رئیس جمهور آمریکا ناخشنود هستند. وضع مقررات منع عبور و مرور در نقاط گوناگون شهر و ایجاد محدودیت در مناطق دیگر برای شهروندان شهری که سالانه شاهد برگزاری صدها همایش و اجلاس کوچک و بزرگ بین المللی است غیر معمولی و ناخوش آیند است.
بسیاری از شهروندان معتقدند که دولت اتریش هزینه های حضور جرج بوش را میتوانست برای مصارف مفید تری بکار ببرد.

پینوشت: تصاویر راهپیمایی امروز با شرکت بیست هزار نفر تظاهر کننده بر ضد حضور جرج بوش در وین.
پینوشت دو: حضور سیدنی شیهان فعال ضد جنگ آمریکا در وین.
پینوشت سه : آتش زدن پرچم آمریکا به نشانهء اعتراض به سیاستهای دولت جرج بوش.

دوشنبه، خرداد ۲۹

دوپینگ فرهنگی

دوپینگ فرهنگی

در راستای هایپر اکتیو شدن ما همین بس که بعد از یک ساعت و نیم دوی شبانه و تماشای دوتا فیلم بوس کوچولو و دیشب باباتو دیدم آیدا روی گوگل فیلم ( که بعدآ سر فرصت باید مفصلآ در موردشان بنویسم) سر ساعت دو پنجاه و هفت دقیقه صبح نشستم سر درس و مشق...تازه از صبح هم داشتم متن تحقیقم را تنظیم میکردم...نیم ساعت به نیم ساعت هم خواهره میاد بالای سرم و های لایتهای ادبی استاد راهنماش رو موقع تصحیح تزش تعریف میکنه ( جالبیش اینه که بالای یه سری جملات براش نوشته که فلان جمله توی زبان آلمانی آهنگ قشنگی نداره اما منهم جایگزین مناسبی براش سراغ ندارم...انگار میخواد با پایان نامهء فیزیک جایزهء ادبی نوبل رو بگیره!!!)...

عاشق شبهای دم کرده و داغ تابستان هستم که تنها صدای جیرجیرکها سکوتش را میشکند...

یکشنبه، خرداد ۲۸

معشوق حلبی

معشوق حلبی



آیا نگاه زنها به اتومبیلشان با نگاه مردها متفاوت است؟ آیا تصویری که آگهی های تبلیغ اتومبیل از زنان بدست میدهند واقعی است؟ آیا زنها از ماشین صرفآ بعنوان کیف اضافی و یا آینهء آرایش استفاده میکنند؟ اینها سوالاتی بود که طی تعویض باطری ماشین بین شارون آدلر و Mo Asumang دوست متخصص تعمیر کارش ردوبدل شد...
شارون آدلر نویسنده و ناشر مجلهء آنلاین ویوا برلین تلاش کرد که جواب این سوالات را بواسطهء عکسهایش پیدا کند...آدلر یک جادهء سنگفرش حاشیهء شهر را برای عکاسی انتخاب کرد و بعد به سوژه هایش اجازه داد هرجور که میخواهند جلوی دوربین ژست بگیرند... در طی دوسال زنان بسیاری از شاغلین در بخشهای مختلف اقتصاد, سیاست و رسانه ها گرفته تا زنان کاملآ معمولی به همراه" معشوق حلبی شان" جلوی دوربین عکاسی او ژست گرفته اند , احساساتی و جدی...
Georgia Tornow یکی از این زنان در نطق افتتاحیهء نمایشگاه این عکسها از آزادی تحرک, حس استقلال و عدم وابستگی گفت که زنان بواسطهء رانندگی با اتومبیل به آن دست می یابند...

نمایشگاه "معشوق حلبی" از عکسهای شارون آدلر در برلین از هفدهم ژوئن تا سیزدهم سپتامبر برگزار میشود و دیدار از آن صرفآ برای زنان آزاد است...

شنبه، خرداد ۲۷

بلیط نیم بها و آب و برق مجانی

بلیط نیم بها و آب و برق مجانی


سیاستهای حاکمیت و تاثیر آن بر جامعهء ایران یکی از جالبترین موضوعات تحقیق برای متخصصان جامعه شناسی است...بررسی رفتارهای متقابل حاکمیت و مردم در ایران نکات جالبی را در مورد جنبه های مختلف جامعهء ایرانیان بویژه از نظر روانشناسی جامعه می آموزد... از آنجایی که در حال حاضر حیاتی ترین موضوع مورد علاقهء دانشجویان عزیز خارج از کشور تخفیف بلیط هواپیمایی ایران ایر برای دانشجویان به فرمودهء دولت مهرورز است...خالی از لطف نیست که با بررسی دقیق تر این موضوع کمی بیشتر در مورد اخلاق و روحیات جامعهء ایرانی بیاموزیم...
در مورد مصوباتی مانند موضوع بالا یک روز آفتابی یک نفر از مقامات بالای نظام ( در دوازده ماه گذشته عمدتآ جناب سلطان گل زرد) صبح اول صبح چشمهایش را باز میکند و بنظرش میرسد که امروز باید کار بسیار مهمی انجام بدهد...ساعت نه سی و پنج دقیقه بطور ناگهانی قرار میشود که در یک جمعی ( دانشجویان خارج از کشور, کارگران بازنشستهء نساجی و امثالهم) سخنرانی کند...از آنجایی که مستمعین گرامی که احتمالآ خلاف علاقهء باطنی شان از طرف ارگان یا نهاد یا کارخانه و دانشگاه متبوعه شان مجبور به شرکت در مراسم شده اند چندان شاداب و خوشحال بنظر نمیرسند مقام مربوطه تصمیم میگیرد که به چشم بهم زدنی جمع را به شور و حال درآورد و چه حربه ای کاراتر از وعدهء سرخرمن معروف...چنین است که در یک لحظهء جاودویی تصمیم به افزایش پنجاه درصدی حقوق کارگران و یا کاهش پنجاه درصدی قیمت بلیط هواپیما برای دانشجویان گرفته میشود بدون آنکه منابع این بذل و بخشش ها مشخص و معین بشود...
اما داستان تازه از آنجایی آغاز میشود که مستمعین گرامی و اقوام و دوستان و همسایه هایشان که تابحال مثل مجسمه سرجایشان نشسته بودند و بدون پلک زدن به سخنان مسئول محترم گوش میکردند وعدهء مذکور را بل گرفته و بدون حتی یک لحظه فکر که مسئول محترم بخشایش مذکور را از کجا تامین میکند به به و چه چه زنان برای دریافت تخفیف و پاداش و ... صف میکشند...
تازه بعد از دیدن درازای صف مذکور است که دوزاری مسئول مورد نظر با چتر نجات فرود میاید و متوجه ابعاد عظیم شکری میشود که بتازگی نوش جان فرموده و در این زمان است که دستگاه عریض و طویل بوروکراتیک مملکت گل و بلبل بسیج میشود تا با انواع و اقسام آئین نامه ها, بخشنامه ها,توصیه نامه ها,مصوبات و غیره مسیر حصول به وعدهء موعود را صعب العبور و حتی غیر قابل عبور سازد ( تشکیل پروندهء دانشجویی, ثبت نام برای کارت ملی و....).
آنچه که از دیدگاه روانشناسی جامعه جالب بنظر میرسد به دام افتادن دوباره و چندباره مردم در دام وعده های سرخرمن حاکمیت است خواه وعدهء مجانی کردن آب و برق و گاز باشد یا وعدهء آوردن نفت بر سر سفره ها و یا همین تخفیف پنجاه درصدی بلیط هواپیما برای دانشجویان عزیز...حکایت آن دوستی است که فیلم تایتانیک را دوباره و چندباره میدید به امید آنکه کشتی این بار به صخره برخورد نکند...

چهارشنبه، خرداد ۲۴

گاه دیگر گونه ای به حوادث دوشنبه میدان هفت تیر

نگاه دیگر گونه ای به حوادث دوشنبه میدان هفت تیر

یلدا معیری:آیا خانمهایی که در این تجمع شرکت کردند نمی دانستند که کتک خواهند خورد؟ من با بعضی از آنها صحبت کردم و دیدم که بسیار منقلب هستند و تعجب کردم که چرا برایشان عجیب است که کتک خورده اند؟مسلم است که حکومت نمی نشیند نگاه کند که یک جمعیت 3000 نفری ساعت 5 بعد از ظهر از میدان هفت تیر در حال شعار دادن راه بیافتد و حرکت کند به سمت هرجا.!البته از طرفی زنان جامعه با کارکردهای پلیس زن هم آشنا شدند و بلاخره حرفهای ما را قبول کردند که می گفتیم این خانمهای پلیس زن کارشان را خوب بلدند!کسانی که در اینگونه تجمعات شرکت می کنند قطعا با پذیرش چوب و چماق و گاز اشک آور و حتی دستگیری و باز داشت آمده اند و گرنه طبعا زنان دیگری هم در جامعه داریم که به دلیل احتراز از چنین داستانهایی در این تجمعات شر کت نمی کنند. بنابر این گریه و زاری و حتی گلایه خانمها در این رابطه کمی لوس و غیر منطقی است...

دوشنبه، خرداد ۲۲

شرکت در تجمع به اذن پدر

شرکت در تجمع به اذن پدر
*

من لوگوی تجمع زنان رو نگذاشتم چون گروهی که این برنامه را سازماندهی کرده اند نمیشناختم و فلسفه ام این است در مورد فعالیتهای سیاسی و یا اجتماعی جو گیر نشوم و چون دیگران لوگو گذاشته اند و پتیشن امضا کرده اند و اینها اعلام موافقت یا مخالفت نکنم این از این!
اما این دلیل نمیشه که اخبار مربوط به تجمع را دنبال نکنم و گزارشهای وبلاگی این ماجرا را نخوانم...اخبار دستگیریها خیلی دقیق نیست و همه اش بر پایهء میگویند و شنیده ایم است (آنهم در ایران که اخبار رسمی هم اعتباری ندارد چه برسد به شایعاتی که ملت میسازند)...نکتهء دیگر اما جمله ای است که ترجیع بند خیلی از وبلاگها است: امروز توی میدان هفت تیر دیرتر از آن رسیدم که بچه ها را پیدا کنم....پدرم اجازه نداده در تجمع امروز شرکت کنم...درست موقعی به ميدان هفت تير رسيدم که ماشين‌های متعدد نيروی انتظامی و نيروهای پليس مشغول متفرق کردن جمعيت بودند....
نگاهی به وبلاگهای افرادی که نامشان فعالان حقوق زنان است نشان میدهد که کم نیستند کشانی که پیرو ضرب المثل معروف شتر سواری دولا دولا هستند و حتی برای شرکت در تجمعی که خودشان سازماندهی کرده اند هم حاضر به ریسک نیستند...و صرفآ برای سرو گوش آب دادن حاضر میشوند (احتمالآ برای اینکه بعدآ برای گزارشهای برون مرزی نقش شاهد بی واسطهء ماجرا را بازی کنند) وخیلی زود هم فلنگ را میبندند...
نگوئید که از اوضاع امنیتی ایران بیخبرم و نفسم از جای گرم درمیاید...من هم توی آن اجتماع زندگی کرده ام ودر تظاهرات ها شرکت کرده ام و باتوم خورده ام...نگوئید که پلیس ایران فلان و بهمان که کار پلیس همه جای دنیا همین است...هیچ پلیسی با تظاهرکنندگان گفتگوی مسالمت آمیز نمیکند...نمونه اش را در تظاهرات نوجوانان فرانسوی دیدیم و نمونهء جدیدترش را در هفته های آینده در تظاهرات مخالفان حضور بوش در وین شاهد خواهیم بود...
مسالهء اصلی این است که فعالیت سیاسی- اجتماعی هزینه ای دارد که هر فعال اجتماعی- سیاسی موظف به پرداخت آن است...این هزینه در سیستم سیاسی-اجتماعی ایران بمراتب سنگین تر است اما این به آن معنا نیست که مثلآ عضویت در گروههای منتقد در کشورهای دیگر بی هزینه است و اینجا برای شرکت کنندگان در راهپیمایی ها و تظاهرات لیست سیاه تشکیل نمیشود...اما فعال غربی حقوق بشر یا محیط زیست و یا حقوق اقلیتها با علم به مشکلات موجود در این مسیر قدم میگذارد و هزینه هایش را هم میپردازد نه اینکه از یکطرف فریاد اعتراض به قوانین زن ستیزش گوش آسمان را کر کند و از طرف دیگر بخاطر مخالفت ابوی از شرکت در تجمع سرباز زند...

*قصد من از این نوشته به هیچ وجه کاستن از ارزش کار زنانی نیست که شجاعانه و با وجود آگاهی از تبعات حرکتشان در تجمع شرکت نمودند بلکه انتقاد از آنانی است که وقت سخن گفتن شیر هستند اما پای عملشان سخت میلنگد...

پنجشنبه، خرداد ۱۸

کابوس ماهیانه

کابوس ماهیانه

پوف...همش چند قطره هورمون ناچیز میتونه باعث بشه که توی روز آفتابی آرومی مثل امروز که کل فکر و خیال و دغدغهء آدم چهار صفحه و نصفی درس و مشق دانشگاه است اینقدر احساس نا امیدی و بیچارگی بکنی که انگار کشتی هات غرق شده و چکت برگشت خورده و شوهرت بخاطر قرضهاش زندانی شده!!
یک مقاله ای این چند روزه از هانا آرنت میخونم که درمورد تفاوت حقیقت و واقعیت است و اینکه حقایق مثل عشق و یا درد زیاد در دایرهء تجربیات شخصی آدمها قرار میگیرند و هرقدر هم برای دیگران تشریح و تعریفش کنی اونها نمیتونن تصور درستی از اون داشته باشندو به همین دلیل اینجور حقایق به دنیای واقعی راهی ندارند...عادت ماهیانه بنظر من جزو اون دسته ازحقایقی است که در دایرهء تجربیات زنان قرار میگیره مثل درد زایمان و یا حاملگی...هرقدر هم که زنان برای پارتنر, شوهر,برادر و شوهر و یا دوستان پسرشان در مورد حالت روحی شان در این مقطع صحبت کنند آنها نمیتوانند درک درستی از آن داشته باشند در حالیکه تنها ذکر یک کلمه برای مخاطبان مونث میتواند حقیقت این حس را منتقل کند....

دوشنبه، خرداد ۱۵

دزد دوچرخه

دزد دوچرخه

بهار و تابستان اینجا ( البته به استثنای این دوهفتهء اخری که هوا بیشتر پائیزی است ) جان میدهد برای دوچرخه سواری و پیاده روی و خلاصه «آوت دور اسپرت » بقول فرنگی ها...ملت آفتاب ندیده که شش هفت ماه تمام بصورت « بخچه پیچ » در شهر رفت و آمد میکردند هم از فرصت استفاده میکنند و برای رسیدن به تناسب دلخواه در فصل شنا و تعطیلات کنار دریا مدام به ورزش مشغول هستند...
از وقتی که دوچرخهء قبلی ام را دزدیدند دنبال یک دوچرخهء دست دوم معمولی بودم که برای دزدان دوچرخهء مقیم وین جذابیت چندانی نداشته باشد و بتوانم با خیال راحت و بدون ترس از دزدیده شدنش توی خیابان و جلوی دانشگاه بگذارمش ...دیروز که از سر بی حوصلگی ناشی از تعطیلی طولانی آخر هفته در Ebay میچرخیدم تصادفآآگهی یک دوچرخهء شهری را دیدم که تنها ده دقیقه به تمام شدن زمان حراجش مانده بود و با قیمت بسیار مناسبی موفق به خریدش شدم...دیشب با فروشنده قرار و مدار گذاشتیم و آدرس گرفتم برای تحویل گرفتن ...اما قیافهء مرا تصور کنید که امروز موقع تحویل بجای یک دوچرخهء دست دوم معمولی با دوچرخه ای که تقریبآ نو واستفاده نشده است روبرو شدم و البته شنیدن جملهء فروشندهء گرامی که میگفت یکی از علتهای فروش دوچرخه ترس از دزدیده شدن آن است و بخاطر همین آن را تمام مدت در پارکینگ خانه نگهداری میکرده است و جرات نداشته در شهر سوارش شود!!

حسهای تابستانی

حسهای تابستانی

راستش رو بخواهین دیگه مدتهاست که اونجوری دلم برای تهران و کوچه پسکوچه هاش تنگ نمیشه...امسال حتی خیلی هم دلم برای نمایشگاه کتاب رفتن آب نمیشد...اینها را میگذارم پیش اون حس ناب دلتنگی عاشقانه ای که مدتهاست بیتابم نکرده...یه صحنه ای از فیلم قبل از غروب هست که دختره به پسره میگه انگار من همهء حسهای ناب عاشقانه مو توی آخرین شب تابستونی که باهم بودیم جا گذاشتم و دیگه هیچ جوری نمیتونم عاشقانه به کسی مهر بورزم و دوست داشته باشم...حالا من هم انگار باورم رو نسبت به یه چیزایی از دست داشته باشم یا اینکه حسهامو توی اون کوچه پسکوچه هایی که حالا کم و بیش اسمهاشونو هم باهم قاطی میکنم جا گذاشته باشم...مثلآ عشق...
هومم راستشو بخواهین میخواستم یه چیز دیگه ای بگم که حرف به اینجا کشیده شد...میخواستم بگم که با اینکه مدتهاست دلم اونجوری ها برای تهران تنگ نمیشه ولی هنوز هم وقتی گذارم به ایستگاه مرکزی قطار وین میخوره...همون ایستگاهی که هرسال تابستون سوار قطار میشم به مقصد فرودگاه...ناخودآگاه دلم میلرزه...ته ذهنم همهء حسهای خوب باز دوباره زنده میشه...حتی اون حس ناب عاشقانه ای که دیگه هیچ جوری بهش باور ندارم...

بايگانی وبلاگ