چهارشنبه، آبان ۲۳

هی میخواستم یه چیزی در مذمت این پسرای خارجی بگم اما نمیدونستم چجوری باید مفهومو برسونم الان توی یه وبلاگی ( همون آیدا دیگه) در مورد گل خریدن آقایون نوشته بود بعد من عین اینهایی که یه دفعه یه چراغ رو سرشون روشن میشه فهمیدم چه چیز پسرای اینجا آزار میده آدمو...
آدم توی وبلاگا زیاد میخونه که این پسرای ایرانی هی تیریپ غیرت میذارن و دوست دخترشونو کنترل میکنن و اینها اما کمتر کسی مینویسه که پسرای ایرانی به نسبت همجنسان خارجیشون به مراتب بیشتر ناز دوست دخترشونو میکشن و دوروبرش هستند و کلآ ابراز محبتشون بیشتر به چشم میاد...پسرای خارجی کلآ خیلی مودب و محترم برخورد میکنند و حواسشون هست که زیاد تو کارات دخالت نکنند و این حرفا ولی از اونطرف هم در زمینهء ناز کشیدن و اینها کلآ اندازهء قورباغه هم شعور و شخصیت ندارن...مثلآ طرف ازت میپرسه فلان روز وقت داری بریم سینما بعدش وای بحالت که ناز کنی و بگی نمیدونم و اینها اونم میگه اوکی هرجور دوست داری...یکی نیست بگه بابا یه کم نازکشیدن یاد بگیر...
مرد ایده آل بنظر من یه ترکیبی از هردوی اینهاست یعنی ناز کشیدن به وقت و حفظ فاصله هم در زمان خودش...

سه‌شنبه، آبان ۲۲

بیله دیگ...بیله چغندر

بیله دیگ...بیله چغندر

دیروز رفته بودم سخنرانی این دوتا که کلی جالب بود بعد آخرای سخنرانی موقع پرسش و پاسخ کلی حرص خوردم از دست این عومل سفارت ایران که برای چندمین بار ثابت کردن شعور و فرهنگ بحث و گفتگو رو ندارن, طرف بلند میشه با کهنه ترین کت و شلواری که داره و بدترین تیپی که میشه تصور کرد میاد توی یک جمعی که اغلب دیپلمات و استاد دانشگاه هستند و به رسم سخنرانیهای رسمی اینجوری کلی مرتب و شیک هستند ( کلآ اساتید اروپایی برخلاف استادهای آمریکایی خیلی به تیپ و ظاهرشون اهمیت میدن)...بگذریم طرف پامیشه با اون تیپش میاد و یه راست میره اون ردیف جلو میشینه بعدش هم موقع بحث بدون توجه به نوبت گرفتن بقیه شروع به داد و بیداد میکنه و وسط حرف دیگران میپره ( ای کاش حداقل زبانشان خوب بود که آدم از لهجهء تابلو و غلطهای گرامریشون دق نمیکرد) خلاصه کار رو به جایی میرسونند که مسئولان برگزاری برنامه مجبور میشن بهشون تذکر بدن که اینجا بیت رهبری نیست ( بروزن همون خونهء خاله) و اگر به رفتارشون ادامه بدن باید سالن رو ترک کنند اونوقت هم اینها بهشون برمیخورد و با قهر جلسه را ترک میکنند...دیشب هم دقیقآ همین سناریو پیش اومد یعنی تا بحث به اینجا رسید که این جملهءاحمدی نژاد که اسرائیل باید از روی نقشهء جهان پاک بشود در حقیقت بد ترجمه شده و الف نون اصلآ قصد نابود کردن اسرائیل رو نداره و صرفآ حرف آیت الله خمینی رو تکرار کرده که اسرائیل در نهایت محکوم به نابودی است یک دفعه یک عدد از این نخودهای آش از جاش بلند شد و با داد و فریاد که آره منم اینو تائید میکنم و مدرک هم دارم...خدائیش همه چیزمان به همه چیزمان میاید آن از رئیس جمهورمان و این هم از دیپلماتهای ارشدمان...

کشف

کشف

یک وبلاگهایی هستند که از بس نویسنده هاشون راحت و روون( و نه عامیانه ) مینویسند که آدم با خوندن نوشته هاشون نوشتنش
میگیره...این چند روزی که آیدا نمینوشت از توی کامنتهاش وبلاگ این آقا رو پیدا کردم که پستهاش همون خاصیتی رو داره که اون بالا نوشتم!

جمعه، آبان ۱۱

حتی برف هم نمیاید که بخواهم رخوت این روزهایم را به باریدنش نسبت بدهم...اما این روزها باز تمایل عجیبی دارم به فرار, از آدمها, از حرفها, از مسئولیتها...دلم میخواهد با یک فنجان چای و یک کتاب سرگرم کننده توی تختم لم بدهم...کاش برف ببارد...

بايگانی وبلاگ