مازوخیسم تربیتی
هر چند وقت یکبار تصمیم میگیرم یک کاری رو که به شدت ازش بدم میاد رو انجام بدم تا یکم مثلآ خودمو تربیت کنم!!!! در راستای این منطق مازوخیستی امروز بعد از ظهر رو به خونه تکونی,کاری که در تاپ تن کارهای نفرت انگیز قرارداره اختصاص دادم و الان اتاق به شکل وحشت انگیزی بهم ریخته است و البته درجهء مازوخیسم خون من هم اینقدر بالاست که تا همین امشب تمومش نکنم ول کن نیستم...
یک عادت عجیب غریب دیگه ام هم اینه که موقع گوش انجام کارها باید موزیک توی گوشم باشه و البته برای هرکاری هم موزیک مخصوصی دارم...موقع مقاله نوشتن و درس خوندن آهنگهای کلاسیک و آروم...موقع ورزش آهنگهای هیپ هاپ و رگی...موقع آشپزی و جمع و جور کردن و خونه تکونی آهنگهای جواد ایرانی....
حالا قیافهء همخونه ایهای منو مجسم کنید که تا دیروز صدای چهار فصل ویوالدی و والس یوهان اشتراوس رو از اتاق من میشنیدند و امروز از ظهر صدای رضا صادقی و افشین و کامران و هومن و... را تحمل میکنند!!!
پ.ن یک: فکر میکنم موقع خونه تکونی و مسافرت بیشتر از هر موقع دیگه ای آدم میتونه ببینه که پولش رو معمولآ خرج چه چیزهایی میکنه و توی خونه چه وسایلی بیشتر از همه جا میگیرند...در مورد من اتاقم بطور تقریبآ مساوی بین کتابها و جزوه هام و کفش و لباس و البته کیفهام تقسیم شده...در مرحلهء بعدی هم وسایل تزئینی و کارت و گل خشک و شمع های محبوبم قرار دارند...
پ.ن دو: موافقم شدید...
جمعه، مرداد ۲۱
مازوخیسم تربیتی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر