یکشنبه، مهر ۲

یک ماه حس خوب

یک ماه حس خوب

یه حس خوبی از جنس رها شدن و سبکی توی سحر ها و افطارهای این ماه هست که با هیچ حس و حال دیگه ای قابل مقایسه نیست...یک آرامش و اطمینان عجیبی تمام وجود آدم رو فرا میگیره...آرامش نزدیکی به مرکز هستی...به خود حقیقت...آرامشی که دوست داری توی همهء روزها و ماههای سال در ذهن و روحت حاکم بشه...ماه رمضانتون مبارک

پنجشنبه، شهریور ۳۰

میلرزه

میلرزه

ته دلم!

چهارشنبه، شهریور ۲۹

نه «هميشه»

وقتی که تصويرِ غلطِ «دخترِ هميشه‌خواستنی» که از خودم در ذهن داشتم، شکست، بدجور شکستم. اولين عشقم –که عشقِ پرشوری هم بود-، من را نخواست و رفت. بی‌ادبانه هم رفت. من اولين معشوقِ او نبودم و البته خودم را خيلی بهتر از معشوقِ قبلی -و بعدی‌اش- می‌دانستم. مواجهه‌ام با ماجرا از اين زاويه سخت بود که فهميدم خودم را، انسانِ وجودم را، نمی‌شناسم. در واقع، کاملاً جا خورده بودم که کسی من را خواسته و بعد از مدتِ کوتاهی، ديگر نخواسته. گذاشتم تصوير کامل بشکند. فکر کردم. زياد فکر کردم. و بعد سعی کردم خودم را جای او بگذارم.

عشقِ بعدی‌ام را بعد از مدت کوتاهی ديگر نخواستم. وضعيت کاملاً برايم آشنا بود. با رعايتِ ادب و احترام گفتم‌اش. و اين برايم شروعِ فهمِ سختیِ روابطِ انسانی بود. و شروعِ ايمان آوردنم به لزومِ تجربه و دقت و تأمل در اين روابط.

نه من «دخترِ هميشه‌خواستنی» هستم، نه ديگری برايم «هميشه‌خواستنی» است، نه اصلاً «هميشه»‌ای در کار است.

دوشنبه، شهریور ۲۷

پدر روزنامه نگاری ایران


تاریخ روزنامه نگاری ایران با تاسیس نخستین روزنامه توسط میرزا صالح شیرازی آغاز میشود...امروز توی مقاله ای خواندم که میرزا صالح در دوران دانشجویی در لندن در یک چاپخانه کار میکرده و در آنجا با فن چاپ آشنا شده و پس از بازگشت به ایران نخستین روزنامه و نخستین چاپخانه ایران را تاسیس کرده است!

تابستان‌ها وقت خاطره جمع کردن هستند، برعکس زمستان‌ها که فقط می‌شود تصمیم گرفت.
تابستان روزها کش می‌آیند، آدم‌ها بیرون می‌گردند، بستی زعفرانی می‌خورند. حتی با هم آشنا می‌شوند. بعد می‌روند.
این تابستان دارد تمام می‌شود. آهای تابستان، کجا

یکشنبه، شهریور ۲۶

شهر من!

شهر من!

این روزها وقتی گذارم به کوچه و خیابانهای شهر میفتد یک سوال مدام توی سرم چرخ میخوره و اونهم اینکه آیا بعضی از مردهای ایرانی میدونند که چقدر با حرفها و رفتارشون آگاهانه ویا ناآگاهانه در ناامن کردن فضای اجتماع برای زنها نقش دارند؟
وقتی که با یک ظاهرکاملآ معمولی کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده ای و اتومبیلهایشان جلوی پایت قطار میشود...وقتی که موقع خرید فروشندهء مرد سعی در رساندن دستهایش به هرنقطه از بدنت دارد...زمانیکه درست پشت گوشت صدای سوت بلبلی و آواز به راه میندازند آنهم وقتیکه از همیشه بی حوصله تر و خسته تر احتیاج به لحظه ای تنهایی داری...وقتی که با ماشین درست پشت صندوق عقب اتومبیلی که تو راننده اش هستی میچسبانند و با بوق و چراغ سعی در جلب توجه تویی دارند که از ترس تصادف جای گاز و کلاج راقاطی کرده ای...
هنگامیکه توی یک جمع خانوادگی با نگاههای خیره تک تک اندامهای بدنت را از زیر نظر میگذرانند...وحتی زمانیکه در یک جمع بااصطلاح دوستانه با شوخیهای جنسی میاندار مجلس میشوند و حضور زنان حاضر در جمع را هم به هیچ میگیرند...
باخودم فکر میکنم که بیراه نیست که اغلب مردهای ایرانی برای نشاندادن علاقه و توجه شان به زنهای منسوب از مادرو خواهر گرفته تا دوست دختر وهمسر ابتدا به ساکن رفت وآمد اجتماعی آنهارا محدود و یا منوط به همراهی باخودشان میکنند...حتمآ میدانند چه اجتماع ناامنی را برای نیمهء دیگرشان ساخته اند...

یکشنبه، شهریور ۱۹

رنگپاشی مجاز است!

رنگپاشی خانهء پاپ مجاز است!

نمیدانم از اثرات زندگی در یک کشور کاتولیک مذهب است یا تاثیر معدود تجربیات ناخوش آیندی که با مسیحیان شدیدآ افراطی داشته ام در هرصورت باید اعتراف کنم که عقیده ام نسبت به آیین مسیح به نسبت زمانی که در ایران بودم بسیار منفی شده است...شاید از سر همین احساس یا شاید کنجکاوی صرف اخبار سفر پاپ بندیکت به شهر زادگاهش مونیخ را پیگیری میکنم...در خلال اخبار به خبر کوچکی برخوردم مبنی بر اینکه افراد ناشناس با استفاده از تاریکی شب دیوار خانهء محل زادگاه پاپ در مونیخ را رنگپاشی کرده اند...طبق معمول کامنتهای خوانندگان از خود متن خبر خواندنی تر بود...یکی از خواننده ها در کامنتش طبق ابراز خوشحالی از این عمل درخواست کرده بود که به درو دیوار خانهء محل زادگاه پاپ کاندوم آویزان بشود ( علت این امر هم مخالفت کلیسا و بویژه پاپ فعلی با استفاده از کاندوم و بااصطلاح رابطهء جنسی همراه با پیشگیری است )......خواننده ای ابراز تعجب کرده که چطور خدا از وقوع چنین اعمال ننگینی جلوگیری نمیکند؟! و دیگری با زیرکی در جوابش نوشته: چون خدا مدتها است که مرده! خوانندهء دیگری اظهار کرده که هیچ کجای انجیل مطلبی دال بر ممنوعیت رنگپاشی خانهء پاپ ذکر نشده!و دیگری در پاسخ به او نوشته که علت این است که انجیل بطور کلی هیچ پاپی را به رسمیت نمیشناخته و سیستم فعلی کلیسا و واتیکان نه بر اساس انجیل که بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی بنیان نهاده شده....
جالبترین نظرها اما مربوط به خواننده ایست که پرسیده اگر ماجرای رنگپاشی مربوط به دیوار خانهء امام جمعه فرانکفورت بود عکس العملها چگونه بود! و خوانندهء دیگری با نکته سنجی همین سوال را دربارهء عواقب رنگپاشی بر دیوار عبادتگاه یهودیان این شهر مطرح کرده بود!

چهارشنبه، شهریور ۱۵

مزیتهای زندگی خانوادگی-قسمت اول

مزیتهای زندگی خانوادگی-قسمت اول


حالا که پست قبلی رودر مورد سختیهای زندگی دوباره در درون خانواده نوشتم شاید بد نباشه که در مورد مزیتهاش هم بنویسم...
یکی از مهمترین مزیتهای زندگی در جمع خانواده این است که آدم مجبور میشه خودخواهی هاش رو کنار بگذاره...زندگی مجردی و دورازخانواده آدم رو تا اندازهء زیادی خودخواه میکنه...از اونجایی که آدم مجبوره به تنهایی مراقب سلامت وکارو برنامه هاش باشه تا اندازهءزیادی خودمحور میشه...توی تصمیمهاش در مرحلهء اول به خودش و نیازهاش و خواسته هاش فکر میکنه...اینهایی که میگویم ممکنه در مورد بعضی افراد متفاوت باشد اما لااقل تجربهء من و آدمهای دوروبرم نشان میدهد که این خودخواهی نتیجهء بی برو برگرد شیوهء زندگی مجردی بویژه در غرب است...در داخل خانواده آدم یاد میگیره که خواسته هاش رو با دیگران تنظیم کنه؛ یکجورهایی سطح توقعاتش رو متعادل کنه و از سیستم خودمحوری اش خارج بشه...درسته که توی خیلی از خانواده های ایرانی این تنظیم خواسته ها خیلی وقتها بصورت دراماتیکی درمیاد تاجاییکه پدرومادر کنترل زندگی بچه هاشون رو به عهده میگیرن اما از طرف دیگه بی تعهدی کامل به انتظارات پدرومادرو اعضای خانواده هم به خودمحوری کامل می انجامه که ضررش کمتر از عدم استقلال فکری و عملی نیست...

دوشنبه، شهریور ۱۳

والدین مریخی / بچه های ونوسی!

والدین مریخی / بچه های ونوسی!


کافی است چند وقتی را تنها و بدور از خانواده سر کرده باشید تا بفهمید چقدر عجیب و گاهی طاقت فرساست که باز در کانون گرم خانواده شب و روز بگذرانید...اینکه مدام برنامه هایت را با دیگران چک کنی و مدام استدلال کنی که چرا اینجا و آنجا میروی و فلان و بهمانی
را میبینی و فلانجا و بهمانجا نمیایی و الی آخر...بی دلیل نیست که بیشترجوانها اوقاتشان را با دوستان و همسن و سالهایشان میگذرانند از بس که وقت گذرانی با پدرو مادرها سخت شده است...انگار که با موجوداتی از یک کرهء دیگر بخواهی ارتباط برقرار کنی...موجوداتی که بقدری پایبند و متعهد به نظام فکری و عقیدتی خودشان هستند که حاضر نیستند حتی لحظه ای دنیا را از نقطه نظر دیگری نظاره کنند...مشکل اصلی اما یافتن مرزی است که ضمن حفظ استقلال فکر و عمل آدمی ارتباط با والدین هم دچار خدشه نشود...

جمعه، شهریور ۱۰

انتخاب

انتخاب

روزنامهء انتخاب فکر میکنم جزو معدود نشریات آنلاین داخلی باشد که سیستم کامنت فعالی دارد و خوانندگان مطالب میتوانند نظرات انتقادی شان در مورد اخبار گوناگون را مطرح کنند...اگرچه نظرات مطرح شده ویرایش میشوند اما از روی نظرات منتشر شده میتوان مشاهده کرد که میزان سعهء صدر دست اندرکاران این نشریهء متمایل به جناح راست کم نیست...برای امتحان میتوانید به نظرات خوانندگان در مورد نامهء اخیر همسر الهام سخنگوی دولت مهرورزی در مورد سفر خاتمی به آمریکا و دوران رفسنجانی رجوع کنید...

بايگانی وبلاگ