شنبه، اسفند ۴

تعطیلات زمستانی



تعطیلات زمستانی

تعطیلات فوریه داره به آخراش نزدیک میشه و من امسال برای اولین بار تمام مدت تعطیلات رو وین موندم و به کارها و درسای عقب مونده ام رسیده ام!!
ّبرای منی که عاشق سفر هستم و کمتر یکجا بند میشم عجیبه که توی شش ماه گذشته یکجا ساکن بوده ام اما حس میکنم برای اینکه تلاشهای این سالهام نتیجه بده بایست چندوقتی آروم باشم و رو برنامه هام تمرکز کنم...

این چند وقتی که وبلاگ نمینوشتم افتاده بودم رو دور کتابخوندن برای اینکه کتابها رو هم باهم قاطی نکنم یکدونه فارسی میخوندم یکی آلمانی و سومی هم انگلیسی...انگلیسه درمورد جان بلوشی هنرپیشهء جوانمرگ آمریکایی است که در سی و سه سالگی براثر اوردوز جان به جان آفرین تقدیم کرد! نکتهء جالب در مورد کتاب در حقیقت نویسنده اش یعنی باب وودوارد روزنامه نگار معروف واشنگتن پست است که ماجرای واتر گیت را رو کرد و معمولآ بخاطر نوشته های سیاسی اش شهرت دارد و با این کتاب وجه دیگهء تواناییهای روزنامه نگارانه اش را رو میکند...

کتاب آلمانیه که همین دیروز تموم شد ترجمه یکی از کتابهای جناب دوباتن بود که این جناب خیلی بهشون ارادت دارن...اسم کتاب هست Romantic Movement و فکر میکنم جزو کتابهای کمتر شناخته شدهء دوباتن باشه...با اینکه روی جلد نوشته که کتاب درمورد سکس و خرید و رمانهای عاشقانه است اما من فکر میکنم این بیشتر برای تبلیغ است و در واقع نویسنده با استفاده از تعریف داستان زندگی آلیس قهرمان داستان و ماجراهاش با مادر خودخواه و دوست پسر جدیدش به این میپردازه که روابط انسانی و نه صرفآ روابط زن و مرد چطور شکل میگیرد, چطور آدمها در گذر از روابط مختلف فرم میگیرند و در نهایت چه اتفاقی میفته که ما تصمیم میگیریم از یک رابطه ای گذر کنیم! نکتهء جذاب کتاب که تصور میکنم سبک شخصی دوباتن باشد این است که موقع خواندن کتاب احساس میکنی طرف صحبت یک سخنگوی خوش مشرب و بسیار بامطالعه و خوشفکر هستی که ضمن صحبت دربارهء موضوعات کاملآ معمولی مفاهیم عمیق فلسفی را توضیح میده و با مثالهای مختلف از تاریخ و ادبیات و سیاست دید تازه ای از مفاهیم ساده و پیش پا افتاده به تو منتقل میکند...یک قسمت جالب در اواخر کتاب بطور خاص توی ذهن من حک شده و اونهم زمانی است که آلیس و دوست پسرش توی یک میهمانی دو طرف میز نشسته اند و در یک آن آلیس احساس میکند که این آدمی که آنطرف میز نشسته و داره در مورد فلان سفرش به فلان کشور آفریقایی حرف میزند برایش معمولی است! سبک دوباتن در تشریح این صحنه خیلی ملموس بود و فکر میکنم هرکسی که ماجرای عاشقانه ای را پشت سر گذاشته باشد و بعدها از دید آدمی که دیگر عاشق نیست به معشوق آنزمانش نگاه کند این حس را خوب میفهمد حس معمولی دیدن آدمی که یک روزی برای آدم خاص بوده!

کتاب فارسیه هم در مورد اقتصاد خرد است که از کتابخانهء این جناب کش رفته ام و همچنان از درکش عاجزم اما به محض اینکه یک کم سر درآوردم همینجا درموردش مینویسم;)

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام نیوشا
اولین چیزی که تو وبلاگت به چشم میاد اون عکس بزرگ و زیباست که حدس میزنم مربوط به کشوری باشه که الان 6ماهه ازش خارج نشدی!
اون کتاب آلمانیه انگار باید جالب باشه،من میمیرم واسه این لحظه هایی که به خوبی توصیف میشن توسط نویسنده،انگار خودت اونجا حضور داری.

niosha گفت...

پنجره جان!
عکس اون بالا مربوط به آخرین سفرم است توی سپتامبر از لوبیانا پایتخت اسلوونی...
کتاب آلمانیه خیلی جالبه ولی در اصل ترجمهء آلمانیه و اصل کتاب به انگلیسی است و مطمئن نیستم که به فارسی هم ترجمه شده یا نه!

Solmaz گفت...

Dear Niosha

Thanks for the books you suggested. I checked our library and they didn't have the De Botton book, may be I shall order it;)
I like your new template a lot!
cheers,
solmaz

ناشناس گفت...

... عجب

بايگانی وبلاگ