چهارشنبه، آبان ۲۹

پودينگ زرد!!!


وين يکجورايي گذرگاه فرهنگهاي مختلف است و آدم اينجا با آدمهايي از کشورهاي مختلف آشنا ميشه و صحبت ميکنه...بعد از صحبت در مورد آب و هوا و ترافيک رشته کلام
غالبآ به کشور متبوع طرف مکالمه کشيده ميشود...اگر طرف فرانسوي باشد موضوع صحبت نمايشگاه نقاشان امپرسيونيست در وين است ...باايتالياييها اغلب حرف از مافيا و پيتزا ميشود ...فرقي نميکند که بحث با آمريکاييها از کجا شروع شود چون در آخر هميشه به بوش و حماقتهايش ختم ميشود...
تا بارسال هرکس به ما ميرسيد و کاشف به عمل مياورد که ما از اهالي مملکت امام زمان هستيم يکدفعه قيافش ميرفت تو هم و اولين سوالش اين بود که: شما بايد اونجا پوشيه بزنيد؟؟؟حجابتون چه جوريه؟؟؟اين روسري سر کردن درد داره؟؟؟جاشم ميمونه و اين حرفها ...هر چي هم ما قسم و آيه ميخورديم که بابا شما اين عَربها و ترکها رو نبين ما مانتو-روسريمون اينجوري نيست و دخترها تو ايران از اينجا خيلي خوش تيپ تر و با کلاستر هستند و اينها کسي باورش نميشد و تازه بحث سياسي ميشد که حکومتتون چرا اينجوريه (يعني چرا اينقدر گله) ؟؟؟حرا رهبرتون اونجوريه ( يعني واي چه رهبر آقايي داريد )
... امسال از برکت بوفهء نيمروزي رستورانهاي ايراني در وين که ماشاءالله رشد سعودي دارند هرکسي دستکم يکبار مزهء غذاهاي ملي مان را چشيده و خلاصه تازگيها هرکس به ما رسيده و فهميده که ايراني هستم گل از گلش شکفته که وايييييييييي چقدر غذاهاي ايراني خوشمزه است و من کشتهء کباب شيشليکتون هستم و جک هفته هم اين بود که
يکي ميبرسيد :راستي اسم اون پودينگ زرده چيه؟!؟ ( گلاب به روتون طرف منظورش به شله زرد بود)...جاي همتون خالي از هفتهء پيش تا حالا دو تا از اين دوستاي شيکموي اطريشي بيدا کردم که قراره بعد از ماه رمضان با هم بريم رستوران ايراني....

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ