قصه ءخاله سوسکه حکايت و زن ايراني است که کوي به کوي و شهر به شهر در جستجوي همدمي است که سخنش را درک کند نيازش را به نرمي وملاطفت و نفرتش را از خشونت دريابد...
زني که برخلاف پيشينيانش بي اعتنا به خرافات و ارزشهاي خيالي جامعهء سنتي و قوانين دست و پا گير عرف و مذهب از کنج تاريک خانه بيرون ميايد تا شريک زندگيش را خود بجويد...کسي که معني احترام و تفاهم را بشناسد و زن را عروسکي کوکي تصور نکند که بهنگام سرکشي بايستي با چوب و چماق تربيت شود...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر