چهارشنبه، دی ۱۷




ده روز ميگذرد...
از روزي که نام شهر کوچکي در حاشيهء کوير با يکي از بزرگترين فجايع طبيعي ساليان اخير٫ سر خط خبر خبرگزاريهاي جهان شد...
از روزي که کارشناسان و زلزله شناسان برجسته با ظاهر شدن در شبکه هاي مختلف خبري شگفت زدگي شان را از وسعت فاجعه ابراز ميکردند...
از روزي که جمهوري اسلامي دست کمک بسوي دنيايي دراز کرد که با آن دشمني ميورزد...
از روزي که رئيس جمهور محبوب!! شگفتي عميق خود را از ابراز همدردي و کمک جهاني اعلام کرد...
ده روز ميگذرد...
از روزي که با تحير تمام تصاوير پخش زندهء تلويزيون جمهوري اسلامي را از CNN نظاره گر شدم...
از روزي که با ارسال تصاوير Life خبرنگاران خارجي از جزئيات فاجعه٫اطلاعات دقيق٫و گزارشات لحظه به لحظه از آدمهايي که زندگيشان در لحظه اي ويران شده بود جايگزين تصاوير تکراري تلويزيون ايران و نماهاي دور و بي هدف دوربين متحرک از خرابه هاي متروک و رهگذران بي مقصد شد...
از روزهايي که با خشم و تاسف گزارشهاي تيمهاي امداد خارجي را از عدم برنامه ريزي و هماهنگي مسئولان داخلي و عدم وحود حتي نقشهء شهر براي امداد رساني را در هر بخش خبري نظاره گر شدم...
از روزي که کارشناسان با مقايسهء زلزلهء کاليفرنيا٫فقر ملي و نبود امکانات را عامل اصلي وسعت فاجعه بم اعلام ميکردند غافل از اينکه شهر کوچک حاشيهء کوير يکي از حاصلخيزترين مناطق کشوري است که خود از لحاظ منابع زيرزميني از ثروتمندترين سرزمينهاي دنياست...
ده روزي ميگذرد...
از روزي که بيش از پنجاه هزار نفر از مردمان حاشيهء کوير با قهر زمين به خوابي ابدي فرو رفتند...
از روزي که بزرگترين بناي خشتي جهان در هم شکست...
ودرست ده روز ميگذرد از روزي که خوني دوباره در رگهاي مردهء شهرمان جريان يافت...از روزي که عابران بيگانهء ديروز براي اهداي حيات به هموطنانشان در صف ايستادند...از روزي که خيابانهاي شهر از هجوم کمکهاي مردم مسدود شد...روزي که ايرانيان داخل و خارج بي اعتنا به گروه و دسته و حزب و ايده شان دست به دست هم دادند تا بار غم را از دوش ساکنان کوير بردارند...
...وده روز است که اين اميد در قلبم جان دوباره گرفته که آن روز نزديک است٫روزي که مردمي اينچنين پاکدل٫ بي اعتنا به گروه و دسته و حزب و ايده دست به دست هم بدهند و براي آبادي ٫ آزادي و سربلندي ايران زمين قدم بردارند...

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ