شنبه، شهریور ۲۸

دريچه

ما چون دو دريچه، رو به روى هم،
آگاه ز ِهَر بگومگوي هم.
هر روز سلام و پرسش و خنده،
هرروز قرار روز آينده.
عمر آينه‏ى بهشت، اما... آه
بيش از شب و روز تير و دى كوتاه

اکنون دل من شكسته و خسته‏ست،
زيرا يکي از دريچه‏ها بسته است،
نه مهر فسون، نه ماه جادو كرد،
نفرين به سفر، كه هر چه كرد او كرد

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ