پنجشنبه، دی ۱۲

آخيش!!! نصف تعطيلات سال نوي مسيحي به خوبي و خوشي گذشت...حالا فقط شش بار ديگه بايد بخوابيم و بلند شيم و هي روزها سر خودمون رو گرم کنيم تا دوباره مدرسه ها باز بشه و هرکي بره سر کار و درسش...ديشب با اين موناي مسخره نشسته بوديم که مثلآ جون خودمون درس بخونيم يکدفعه وسط حل تمرينيش سرشو بالا کرده و ساعت رو نگاه ميکنه و ميگه:فقط ۷-۸ساعت ديگه مونده ...ميگم به چي؟؟؟ ميگه :تا صبح بشه و بريم خريد براي خونه... هيچ وقت فکر نميکردم يک شب به اين اميد بخوابم که صبح بريم خريد براي خونه...ولي اين ملال و تکراري بودن روزهاي تعطيل آدم رو به هرکاري وادار ميکنه....

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ