جمعه، آبان ۲۹

بولينگي براي تمام فصول

بولينگي براي تمام فصول

امشب تلويزيون اطريش براي چندمين بار بولينگ براي کلمباين را نشان ميداد...اول شب با ديدن ليست برنامه هاي امشب توي مجله گفتم بازهم فيلم تکراري اما آخر شب وقتي بر حسب تصادف موقع کانال عوض کردن به صحنه اي از فيلم رسيدم که مايکل مور با سازندگان مجموعهء South Park در بارهء زندگي در کلمباين گپ ميزند بازهم براي چندمين بار مسحور مهارت و توانايي اين مردک خيکي آمريکايي با آن قيافهء احمقانه اش شدم!!!
شيوهء مايکل مور در ساخت فيلمهاي مستند برگرفته از شيوه هاي معمول در خبرنگاري حوادث است اما با اين تفاوت مهم که او به هيچ وجه از سوال کردن نميترسد...براي اغلب مردم ايده ها و پرسشهايي که مور در فيلمهايش مطرح ميکند اظهر من الشمس است:
چرا در آمريکا اينهمه آدم سالانه بر اثر شليک گلوله کشته ميشوند؟چون آمريکاييها بيشترين تعداد سلاح را در اختيار دارند!
چرا اغلب افراد جامعه نسبت به سياهها ديد منفي دارند؟چون سياهها بيشترين درصد جرايم را مرتکب ميشوند!
چرا نوجوانان و جوانان مرتکب خشونت ميشوند؟بخاطر گوش کردن به آهنگهاي مرلين مانسون.
و الي آخر...
اما مايکل مور مثل يک بچهء حرف نشنو و لجباز با هيچکدام از اين توضيحات منطقي!!!و عاقلانه!!! اي که روزانه در بسته بنديهاي مختلف بواسطهء روزنامه ها٫راديو تلويزيون٫سياستمداران٫کارشناسان و غيره بخوردما داده ميشود مجاب نميشود...او بايد خودش به جواب برسد و براي پيدا کردن آن هيح سوالي احمقانه و پيش پا افتاده بنظر نميرسد...اتفاقآ در لابلاي اين سوالهاست که ميفهميم که مغز ما بطور ناخودآگاه تا چه اندازه از پيش داوريها و اطلاعات کمابيش بي پايه و اساس لبريز است...و چقدر اين ها در تصميمهاي روزمرهء ما و حتي سبک زندگي ما موثر است...مور با آن قيافهء ساده لوح و سوالهاي پيش با افتاده اش نشان ميدهد که ما براي تظاهر به دانايي و در وحشت از احمق جلوه کردن چه ساده بازيچهء ترسها و کابوسهايمان شده ايم و چه اندازه کوشش ميکنيم تا در اين قالب از پيش طراحي شده جا بگيريم...
مور با مستند موشکافانه اش نشان ميدهد که خلاصه کردن مشکل خشونت در جامعه به تاثير رسانه ها همانقدر ساده لوحانه است که ناديده گرفتن تاثير رفتار رهبراي يک جامعه بر مردمان آن...
نکتهء جذاب ديگري که مور در مستندهايش بکار ميگيرد روابط بين فردي است...حتي در مقام مصاحبه گر هم روابط و احساسات انسانيش را فراموش يا پنهان نميکند...از اينکه آن معلم مدرسه که در شهر زادگاهش شاهد تيراندازي و کشته شدن يک دختر بچهء شش ساله بوده را دلداري دهد يا با مرلين مانسون صميمانه گپ بزند...يا از چارلتون هستون بخواهد که بخاطر برگزاري مراسم براي اتحاديهء NRA در فلينت و کلمباين بلافاصله پس از حوادث تيراندازي در اين دو منطقه از مردم عذرخواهي کند...
گرچه شيوهء مايکل مور در مستندهايش کمابيش شيوهء تهيهء ژورناليسم خبري است اما نگاه او هيچگاه رنگ عادت نميگيرد و برخوردهايش فرسنگها از شيوهء برخوردهاي مکانيکي خبرنگاران حوادث دور است...براي مور حتي الامکان هيچ چيز تابو محسوب نميشود...در نگاهش انسانها واقعآ برابر هستند و ارزشهاي انساني بر هر چيزي مقدم...
ديدن چندبارهء بولينگ براي کلمباين براي هرکدام از ما و بويژه روشنفکران و محققان علوم اجتماعي که سالهاست با فاصله گرفتن از واقعيت اجتماع و بجاي استفاده از روشهاي عملي ٫شيوه هاي آماري را براي پيدا کردن مشکلات جامعه پيشه کرده و نتايج تحقيقاتشان لبريز از پيشداوري است شديدآ تجويز ميشود...

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ