در شرايطِ حساسِ کنونی
وبلاگم چند وقته اصلآ شبیه خودم نیست برای تغییر این وضعیت اول لینکدونی رو خونه تکونی کردم و بعد از ابدی دوتا خبر در مورد انتخابات توش گذاشتم و بعدهم گفتم نوبتی هم باشد نوبت من است که یک کم در مورد بحث شیرین انتخابات قلمفرسایی کنم!
یکی از جالبترین بحثهای این روزها به هاشمی رفسنجانی مربوط میشود...بحث حساس هاشمی بله یا خیر؟ اینقدر چالش برانگیز است که حتی جایگزین مبحث قبلی یعنی انتخابات آری یا نه!! شده است...و البته جالبترین حرفها مربوط میشود به آنهایی که اکبر هاشمی رفسنجانی را بعنوان گزینهء برتر در انتخابات مطرح میکنند...
یادم میاد چهارسال پیش قبل از انتخابات ریاست جمهوری در یکی از عید دیدنی ها با یکی از طرفداران پروپا قرص دموکراسی که از قضا مشتاق سینه چاک هاشمی رفسنجانی هم بود در مورد تناقض پروسهء دموکراسی با حضور فردی که اصولآ اهل معامله و چانه زنی پشت پرده و بطور خلاصه طرفدار روشهای ریش سفیدی بجای روشهای دموکراتیک است گپ میزدیم که دلیلی آورد که اتفاقآ یکی از اساسی ترین دلایلی است که طرفداران هاشمی رفسنجانی اینروزها با غبغب بادکرده تحویل مخالفان میدهند و آنهم اینکه در شرایط حساس کنونی، ایران آدم معامله گری مثل هاشمی را لازم دارد...
تا جایی که من یادم میاید این اصطلاح در شرایط حساس کنونی اصطلاح مورد علاقهء محافظه کاران و مخالفان اصلاحات در ایران بوده...همیشهء خدا هروقت صحبت از لزوم اصلاحات و حتی تغییرات جزئی شده سریعآ با صحبت از شرایط حساس کنونی امکان انجام هرگونه تغییری را به آینده ای نامعلوم واگذار میکنند...
مشکلی که متاسفانه نه تنها در تحلیلهای سیاسی راننده های تاکسی که حتی در سخنرانیهای روشنفکرترین سیاستمداران ما خودنمایی میکند علاقهء عمیق و پنهانی به استفاده از زور و چماق در دنیای سیاست است...انگاری که یک حس خودکم بینی شدید در اعماق وجودشان لانه کرده که میگوید دموکراسی صرفآ برای این اروپایی های نازنازی است و ملت بی سرو صاحاب و کشور خرتو خری مثل کشور ما فقط یک رضا خان لازم دارد و بس و بعد تازه بدشان هم میاید وقتی که قالیباف این آرزوی نهفتهءرا به زبان میاورد و آنهم به این دلیل ساده که آنها رضا خانِ حزب الهی شان را نه در وجود قالیباف که در شمایل هاشمی رفسنجانی میبینند...
میگویی طرف عملآ مخالف روند دموکراتیک است و یکی از بارز ترین دلایلش هم حضورش در صدر مجمعی است که غیر دموکراتیک ترین نهاد موجود در جمهوری اسلامی است...
میگویی مجمع تشخیص مصلحت یکی از اساسی ترین دلایل ناکامی مجلس ششم بود...
میگویی کشور در زمان سردارسازندگی باکسری بودجهء تاریخی مواجه شد که همچنان بر دوش اقتصاد ایران سنگینی میکند...
میگویی وضعیت آزادی اجتماعی و سیاسی درزمان این جناب از خفقان هم آنطرف تر بود...
میگویی دردوران ریاست جمهوریش اوضاع فرهنگی و هنری کشور اسفناک بود...
میگویی تعداد روزنامه های آن روزها از تعدادانگشتان یک دست فراتر نمیرفت...
میگویی سقوط اتوبوس نویسندگان را یادتان رفته؟؟؟
برنامهء هویت و نیمه های پنهان شريعتمداري را فراموش کرده اید؟؟
میگویی در اواخر دوران ریاست جمهوری جناب معامله گر سفرای بورکینا فاسو وگینهء بیسائو تنها دیپلماتهای موجود در تهران بودند و بقیه همگی در اعتراض به قتل فعالین سیاسی ایرانی در خارج از کشور ایران را ترک کرده بودند و کشور در انزوای کامل سیاسی قرار داشت...
میگویی انتخاب رئیس جمهوری که در لیست جنایتکاران پلیس بین الملل قرار دارد باعث خجالت است...
میگویی....
میگویند: اما درشرايطِ حساسِ کنونی...
دوشنبه، اردیبهشت ۲۶
در شرايطِ حساسِ کنونی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2005
(148)
-
▼
مهٔ
(18)
- دموکراسی ما و دموکراسی اینها
- حکم حکومتی بلی یا خیر؟!!!
- ابراهیم نبوي :صندلی قدرت در سرزمین ما همیشه اولین ...
- مشاغل دبش
- دلتنگیعکس از پاکسیما مجوزیمثل مار در گوشه ای کمین ...
- Earth from Above
- جا افتادن
- مسنجر هنرمند
- در شرايطِ حساسِ کنونی
- اولویت
- هومممم!!!!
- آتیش
- بی افتخاری مزمن نسل ما
- روز
- بهار در شهرما
- فلیکر
- جمعه هانمیدانم تقصیر هوای ملس بهار است یا دویدنهای...
- صدا
-
▼
مهٔ
(18)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر