زندگی
Autumn is coming!
توی نوشته های این چند وقته که نگاه میکنم میبینم هیچی از خودم ننوشتم...از زندگی این چند ماهه ام و البته از شهری که یواش یواش یه گوشهء دلمو بخودش اختصاص داده...
از پائیز قشنگ و رنگارنگ اینروزها هیچی ننوشته ام...توی ایران که بودم پائیز و زمستون رو از فصلهای دیگه بیشتر دوست داشتم...از آفتاب مورب و طلایی پائیزی و بوی برف که توی هوا میپیچید بیشتر از هرچیز لذت میبردم...اینجا که اومدم اما پائیز خاکستری و دلگیر بود...سبزها یکباره زرد میشد و زمستانش هم برفی نداشت...الان اما دوسالی است که برف حسابی داریم...از آن برفهایی که هوس بچگی و برف بازی و آدم برفی میکنی...و امسال هم که اوضاع جوی و آسمان و زمین دست بدست هم داده اند و یکی از طلایی ترین پائیزها و دلنشین ترین روزها رو فراهم کرده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر