مرض احمدی نژادی
بعد از ظهری که دیدم سرماخوردگیه دیگه شوخی سرش نمیشه و آدالت کلد و آموکسی سیلین هم جوابش نمیکنه رفتم نزدیکترین دکتر داخلی که اتفاقآ توی ایام تعطیلات باز بود...
آقای دکتر که خیلی هم مهربون بود به فارسی بهم سلام کرد و خیلی ریلکس حال و احوالپرسی کرد و حین معاینه برام تعریف کرد که ایام دانشجویی همراه همسرش و دوستانش با ماشین شخصی شون چندین بار به ایران سفر کرده اند و از علاقه اش به فرش ایرانی و فرهنگ ایران و بخصوص شیراز و اصفهان(قابل توجه قاصدک جان) گفت و اینکه چقدر حیف است که عنان چنین کشور بافرهنگ و متمدنی همواره به دست مردهای احمقی از قبیل شاه و ملاها بودهو البته از اظهارات رئیس جمهور هفتاد میلیونی اظهار تعجب کرد و آرزو کرد که حکومت به دست زنان سپرده شود!!!
منهم بعد از اینکه بهش قول دادم که چای فراوون بخورم و قرصهامو فراموش نکنم و البته یه روزی رئیس جمهور ایران بشم اجازهء مرخصی گرفتم و پشت در مطب به شاه و احمدی نژاد و ...لعنت فرستادم که توی مطب دکتر داخلی هم دست از سر آدم برنمیدارن...
پنجشنبه، دی ۸
مرض احمدی نژادی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر