شنبه، آبان ۲۵

سلام...
اصولآ امروز روز تعطيله و بنده طبق قرار قبلي نبايد بنويسم اما خوب اينجا هم بعضي وقتها قرارهاي قبلي بهم ميخوره...نمونه اش کلاس امروز منه که بصورت Blockveranstalltung يا همون کلاس فشردهء خودمون برگزار ميشه...از ساعت ۸:۳۰-۱۴:۳۰ با يک استاد از خودراضي و گنده دماغ (به کسر گ) سر و کار داريم که بجاي درس دادن فقط داره قرارهاي هفتگيش رو يادآوري ميکنه که آره من امشب براي يک برنامه زندهء تلويزيوني ميرم سوئيس و بس فردا صبح توي فرانکفورت با سگ در قصابي قرار دارم و هفتهء بعدش قراره با روح مرحوم آقاي بزرگ توي سانفرانسيسکو آبگوشت بزباش بخورم...اين جور آدمها شديدآ ميرند تو اعصاب آدم٫ حالا اگر بلد بود درس بده يک چيزي فقط بلده هي عکس و اسلايد نشون بده و بگه آره اين تکنيکش وايد انگل است و اون يکي لو انگل است...حالا اين وايد انگل و لو انگل چي هست خدا داند...هر کس هم سوال کنه جناب حواسش پرت ميشه و رشتهء کلام از دستش در ميره...جالب اين است که خيلي از خودش هم ممنون و متشکر است و برداشته براي خودش گروه فيلم برداري هم راه انداخته...
آخيشششششششششش يک کم غيبت کردم دلم باز شد...برم برم که الان کلاس شروع ميشه و از برنامه هفتگي آقا جا ميمونم...

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ