هراس
وحشت برانگیز است که احساسات آدم چقدر تغییر میکند...آدمی که روزی عاشقانه میپرستیدی بعد از گذشت چند سال ناقابل همهء جذابیت و اهمیتش را برایت از دست میدهد و از یک آشنای دور هم دورتر میشود...فکر میکنم هیچ وقت دیگر نتوانم آنطور دیوانه وار و بی چون و چرا کسی را بخواهم و عجیب این است که این اصلآ اذیتم نمیکند...خودخواه شده ام یا عاقل؟
پنجشنبه، دی ۲۱
هراس
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2007
(63)
-
▼
ژانویهٔ
(20)
- مزاحمت ارکاتی
- مثل یک سطل آب یخ
- آخرهفتهء طوفانی
- کارناوال عاشورا!
- وایسا دنیا
- از کرامات شیخ ما
- وبلاگنویسی در دوران انقلاب
- فیلم در رادیو
- یاهو
- اخبار پیش از طوفان
- وسواس شب امتحان
- Via di San Giovanni in Laterano*
- کلمه های دونفره
- روزگار ما
- بوی خوش زن
- ایام امتحان به روایت یک خرچنگ
- احمدی نژاد اتریشی ها
- هراس
- زنگ تفریح
- خوددرگیری
-
▼
ژانویهٔ
(20)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر