شنبه، بهمن ۷

مثل یک سطل آب یخ

مثل یک سطل آب یخ

هوممم...مسافرت حس خوبی دارد مخصوصآ مسافرتهای کاری, کاری که دوستش داری و انجامش بهت حس خوبی میده...
میتونم حال فرنازسیفی رو درک کنم وقتی دیشب چمدانهایش را میبسته...و امروز صبح وقتی حاضر میشده تا به پروازش برسه...بعد جلوی گیت فرودگاه راهتو سد میکنن و چمدونت رو میگیرند خودت رو هم بازداشت میکنن...این یکی رو فقط میتونم تصور کنم...فکر میکنم مثل سیلی خوردن باشه...یا یک سطل آب یخ که یکباره و بی هوا روی سرت خالی میکنند تا بدونی اونجا همه چیز میتونه جرم باشه...همه چیز جرمه...مسافرت کاری...پرداختن به کاری که دوستش داری...نوشتن...فکر کردن...بودن!!

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ