مثل یک سطل آب یخ
هوممم...مسافرت حس خوبی دارد مخصوصآ مسافرتهای کاری, کاری که دوستش داری و انجامش بهت حس خوبی میده...
میتونم حال فرنازسیفی رو درک کنم وقتی دیشب چمدانهایش را میبسته...و امروز صبح وقتی حاضر میشده تا به پروازش برسه...بعد جلوی گیت فرودگاه راهتو سد میکنن و چمدونت رو میگیرند خودت رو هم بازداشت میکنن...این یکی رو فقط میتونم تصور کنم...فکر میکنم مثل سیلی خوردن باشه...یا یک سطل آب یخ که یکباره و بی هوا روی سرت خالی میکنند تا بدونی اونجا همه چیز میتونه جرم باشه...همه چیز جرمه...مسافرت کاری...پرداختن به کاری که دوستش داری...نوشتن...فکر کردن...بودن!!
شنبه، بهمن ۷
مثل یک سطل آب یخ
Labels: جبرجغرافیایی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2007
(63)
-
▼
ژانویهٔ
(20)
- مزاحمت ارکاتی
- مثل یک سطل آب یخ
- آخرهفتهء طوفانی
- کارناوال عاشورا!
- وایسا دنیا
- از کرامات شیخ ما
- وبلاگنویسی در دوران انقلاب
- فیلم در رادیو
- یاهو
- اخبار پیش از طوفان
- وسواس شب امتحان
- Via di San Giovanni in Laterano*
- کلمه های دونفره
- روزگار ما
- بوی خوش زن
- ایام امتحان به روایت یک خرچنگ
- احمدی نژاد اتریشی ها
- هراس
- زنگ تفریح
- خوددرگیری
-
▼
ژانویهٔ
(20)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر