پنجشنبه، بهمن ۱۶

شوهر خالهء من از اين آدمهاي مذ‌هبي قبل از انقلابه با اينکه توي يه کالج آمريکايي درس خونده و هميشه هم با آدمهاي مدرن وامروزي سر و کار داشته اما هنوز هم معتقد به ازدواج به سبک سنتيه و عقيده اش در مورد تربيت جوونها و دوستي قبل از ازدواج و اين حرفها خيلي سفت وسخته...
مامانم ديشب تعريف ميکرد که خاله ام اينها آخر هفته اي با ماشين ميرفتند شمال٫ توي جاده ميبينند که يه جيپ چپ کرده و سرنشيناش که چهارتا دختر و بسر جوون بودند زخمي شدند.شوهر خاله ام پيشنهاد ميکنه که راننده رو که جراحتش وخيمتر بوده رو با ماشين تا نزديکترين بيمارستان برسونه بعدش ميگه براي اينکه پسره راحت تر باشه خانومش هم بياد!! نکتهء بامزهء قضيه اينه که طرف که يدفعه سرشو بلند ميکنه و با تعجب ميپرسه خانومش کيه؟؟ ; )

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ