جمعه، بهمن ۱۷

ميخواستم از تعطيل شدن وبلاگ صفا گله کنم ٫ ديدم که خوشبختانه دوباره آپ ديت کرده و خيلي خوشحال شدم...
حرفمو اما هنوز هم ميتونم بهش بگم اولآ اينکه اصلآ باور نميکردم يه آدم پرانرژي و با روحيه اي مثل صفا بخاطر يکسري مسائل جنبي وبلاگ نوشتن رو کنار بگذاره وبيشتر احتمال ميدادم که تصميمش بخاطر فشار درسي و کمبود وقت باشه چون همونطوري که خودش هم گفته درس خوندن در خارج ازکشور به هيح وجه با ايران قابل مقايسه نيست٫در درجهء اول مشکل زبان و بعد تفاوتهاي عميق سيستم دانشگاهي باعث ميشه که دانشجويي در خارج از کشور يک کار تمام وقت باشه.

اما وقتي نوشته اش رو در مورد دعواهاي وبلاگي و بدوبيراههاي توي کامنت ديدم بازهم بلاي تاريخي انفعال در ابعاد کوچکتري دامنگير دنياي مجازي
ماشده...
تعجب نکنيد ااگر بجاي تقبيح آدمهاي بيکاري که توي کامنت دعوا راه ميندازند يا بدو بيراه مينويسند از وبلاگنويسهاي پر خواننده اي گله ميکنم که در مقابل اين مسائل منفعل ميشن و بدون توجه به صدها نفري که روزانه نوشته هاشونو دنبال ميکنند٫ميدون رو خالي ميکنند...
منهم ميدونم که حرفهاي آدمهاي مريض اعصاب آدم رو بهم ميريزه و ميدونم که بعضيهاش تا مدتها توي ذهن آدم ميمونه اما يه حقيقت رو بايد توي ذهن ايده آل گرايانهء ايراني خودمون فرو کنيم و اونهم اينکه هرچقدر هم که مطلب ما بي نقص و بي نظر و... باشه بازهم همهء کامنتها قربون صدقه نيستند و همهء خواننده ها هم طرفدارهامون نيستند...اينکه مثلآ پينکفلويديش به خواننده هايي که به طرز رفتار و گفتارش ايراد ميگيرند ميگه به وبلاگش سر نزنند يا اينکه زهرا آي پي کسانيکه از وبلاگش بد گفته اند را ميبندد هم غفلت از همين واقعيت رو نشون ميده...اغلب ما توي جامعه و در دنياي واقعي اينطور بي پرده و عريان نظر و عقيده مون رو بيان نميکنيم و در عوض سعي ميکنيم تا حد ممکن از بيان آندسته از عقايدمون که لزومآ منجر به استکاک ميشود تا حد ممکن بپرهيزيم ٫در عوض فضاي مجازي بهمون اين امکان رو ميده که عقايد و نظراتمون رو به هر شکل و شيوهء ممکن وبدون ترس از پس زده شدن از طرف ديگران بازگو کنيم و کاملآ قابل درک است که تعدادي از اين ايده ها به مذاق گروهي خوش نيايد و مسلم است که آنها هم سعي ميکنند که فيد بکشان را به هر شيوه و روش ممکن از نوشتن اي ميل و نامه و SMS گرفته تا کامنت نوشتن و احيانآ بدوبيراه گفتن ابراز کنند.

حرف من اين است که توي هيچ جاي دنيا آدمها نظراتشان را به يک شکل بيان نميکنند و مخصوصآ در جامعهء ما که ابراز عقيده و نظر حکم محاربه با امام زمان رو دارد و تقيه کردن در همه حال مستحب است .اتفاقآ جاي خوشبختي دارد که آدمها نظرشون رو دربارهء افکار و عقايد ما بيان کنند اين جوري در بين بد وبيراه هاي اونها ميتونيم آدمهايي رو بشناسيم که هزاران سال است حق حرف زدن و ابراز عقيده نداشته اند و حالا دنيا مجازي فرصتيه براي خالي کرد اين عقده...
ابراز عقيده ديگران حتي اگر منفي باشه نبايد باعث بشه آدمهايي مثل صفا که ميدونند از زندگي چي ميخوان و ميدونند چجوري زندگي کنند و بهتر از همه اينکه ميدونند چطور فلسفه زندگيشونو رو براي آدمهاي ديگه تشريح کنند منفعل بشن...
وبلاگهاي ما يه جورايي راه جديد جامعهء ايراني براي حرف زدنه٫براي ابراز نظر کردنه و از سوي ديگه راهيه براي شنيدن همديگه٫براي شنيدن آدمهايي که توي خيابان در کنار ما راه ميروند٫در دانشگاه در کنارمان مينشينند٫آدمهايي که در موسسات و ادارات مختلف کار ميکنند٫آدمهايي که ساليان دراز خودشان را تقيه کرده اند...
وبلاگ جاييه براي شنيدن صداي جامعهء ايراني!

براي مايي که ساليان دراز براي عدم برخورد با نظرات مخالف عقيده مان را پنهان کرده ايم وبلاگ ابزار مناسبي است براي ابراز عقايدمان و نيز شنيدن عقايد مخالف ...عقايد مخالفي که لزومآ به روش مورد علاقهء ما ابراز نميشوند...

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ