پنجشنبه، اسفند ۷

هي با خودم شرط ميکنم که يه ذره هواي خورد وخوراکمو داشته باشم که پسفردا که هوا گرمتر شد روم بشه بدون ژاکت و کاپشن از در خونه برم بيرون اما کو گوش شنوا؟؟؟

ديروزکه خودمو با بيسکويت کرمدار و ساندويچ کالباس خفه کردم تازه آخر شب هم با مونا نشستيم سالاد ميگوخورديم!!!
عشق قديمم به اين کاکائو پودريهاي نستله هم دوباره زنده شده که بيا و ببين٫ شبها سرم بره شير کاکا ئو يادم نميره :)
امشب هم که با اين بچه کريستيانه و عهد وعيال ميريم اينجا غذاي آسيايي بخوريم ...
آخر هفته هم جشن فارق اتحصيلي دوستم است و کلي تهيه و تدارک ديده!!!

الان اگه مامانم اينجا بود ميگفت مادرجون خوب بترکي رو هم خبر کن ديگه :)

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ