چهارشنبه، مهر ۱۵

دايي خان ناپلئون در راديو دويچه وله

دايي جان ناپلئون در راديو دويچه وله

من اصولآ به دسته بندي آدمها اعتقاد ندارم وهيح چيزي رو سياه و سفيد نميبينم...نميدونم چرا اما هيچ جوري نميتونم به يک موضوع بطور مطلق نگاه کنم يا همهء آدمها رو با يک چوب برونم و اين حرفها...اين رو گفتم تا بعدآ بعضيها اعتراض نکنند که تو مطلق گرايي...اما يک مسئله اي من رو خيلي وقتها آزار ميده و اونهم بدبيني و طلبکار بودن بعضي از ما ايرانيهاست...
بعضي از ما انگار ارث پدريشونو از مردم دنيا طلب دارند جوري در مقابل دنيا جبهه ميگيرند که هرکس ندونه فکر ميکنه همهء دنيا بسيج شدن که حق ما رو زير پا بگذارند...اين مسئله البته تا حدي قابل درک است چون وقتي حکومتي از بدو تاسيسش دنبال پيدا کردن دشمنان خيالي است و اساس تبليغات و خوراک افکار عموميش فحش دادن و بد وبيراه گفتن به اون پنج ميليارد و خورده اي جمعيت دنيا است که ايراني نيستند تکليف ملت روشن است...

اون کساني که تحصيل کرده نيستند يا بغير از صدا وسيماي جمهوري اسلامي هيچ جور ديگري از اخبار دنيا آگاه نميشوند را خيالي نيست چون اونها معذورند و دنياي ديگري غير از دنيايي که تلويزيون پشمِ شيشه برايشان تصوير کرده نميشناسند...براي اين گروه از آدمها دنيا تشکيل شده از ملاها و بقيهء آدمها هرچي اين بقيهء آدمها به گروه ملاها نزديکتر باشند خوبتر و هرچه دورتر باشند به همان ميزان بدتر و بدخواهتر هستند ....

بحث من اما در مورد گروهي است که تعدادشان اتفاقآ کم هم نيست : آدمهايي که اغلب تحصيل کرده اند و چندين کانال ارتباطي با دنيا دارند از ماهواره گرفته تا راديو تا اينترنت و تعداد زيادي هم يا در خارج از کشور زندگي ميکنند و يا اينکه مرتب در رفت و آمدند...نميتوانم باور کنم که تبليغات يا در حقيقت ضد تبليغات جمهوري اسلامي در مورد غرب و سوء نيت خارجيها و غيره در اين گروه بقدري ريشه دار است که با وجود تمامي اين امکانات و اطلاعات بازهم در هنگام برخورد با فرهنگ مغرب زمين بلافاصله در لاک دفاعي فرو ميروند و شروع به بافتن فرضيه ها دايي جان ناپلئوني ميکنند!!!

برايتان يک مثال بياورم تا منظورم روشنتر شود...
نوشتهء چند روز پيش حسين در مورد جشنوارهء وبلاگ راديو دويچه وله رو حتمآ تاالان همه خوانده ايد حدر توي مطلبش از وبلاگرها خواسته بود که که توي صفحهء دويچه وله کامنت بگذارند و پيشنهاد بدهند که با توجه به تعداد کثير وبلاگهاي فارسي زبان ٫فارسي را هم جزو زبانهاي انتخاب شده قرار بدهند...وقتي که مثل دهها نفر ديگر لينک مزبور را دنبال کردم و صفحهء نظرخواهي را باز کردم با انبوه از کامنتها مواحه شدم که نويسنده هايشان موضوع مطلب بالا هستند...کسانيکه گرچه انگليسي را به رواني زبان مادريشان صحبت ميکنند و غالبآ با فرهنگهاي غربي در حشر و نشر هستند اما در ناخودآگاهشان غربيها را بدخواه ما و مسبب همهء بدبختيها ميدانند...
نويسنده هايي که نوشته هاشون با اين پيشفرض نوشته شده اند که دويچه ولهء آلمان دشمن خوني بلاگرهاي ايراني است و چشم ديدن وبلاگهاي فارسي را ندارد و احتمالآ با اسرائيل دست بيکي کرده تا حال همهء ما را بگيرد و از اين حرفها و کمتر کسي با خودش تامل کرده که چقدر گسترهء زبان فارسي در مقايسه با عربي و يا اسپانيايي محدود است و يا حتي نسبت به فرانسه که اتفاقآ جزو زبانهاي مسابقه قرار داده نشده!!!
حرف من اين نيست که اعتراض نکنيم يا اينکه حرف نزنيم بلکه اين چگونه اعتراض کردن مهم است...حرف من اين است که از پشت سنگر بدبيني در بياييم و بجاي پرخاش کردن متمدنانه بحث کنيم...که بجاي متهم کردن ديگران بهشان آگاهي بدهيم...فرضيه هاي دايي جان ناپلئوني رو کنار بگذاريم شايد اونوقت بتونيم ببينيم که اون پنج ميليارد و خورده اي ديگه به اون بدي هم که بعضيها ميگن نيستند...

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ